- نویسنده: ساسان شبرند
- تاریخ: سه شنبه 94/1/25
- زمان: سه شنبه 94/1/25
نظامی
چون خم گردون به جهان در مپیچ
آنچه " نه آن تو " به آن در مپیچ
زور جهان بیش ز بازوی توست
سنگ وی افزون ز ترازوی توست
کوسه کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید دو کس را به جنگ
به که تهی مغز و خراب ایستی
تا چو کدو بر سر آب ایستی
دایه ی دانای تو شد روزگار
نیک و بد خویش بدو واگذار
گر دهدت سرکه چو شیره مجوش
خیز تو خواهد تو چه دانی خموش